جدول جو
جدول جو

معنی چرب و نرمی - جستجوی لغت در جدول جو

چرب و نرمی
(چَ بُ نَ)
چربی و نرمی. ملاطفت و مهربانی. تواضع و فروتنی، تملق و چاپلوسی. زبان بازی. اظهار عجز و فروتنی از روی ریا و فریب:
ز چرب و نرمی دشمن فریب عجز مخور
دلیر بر سر این آب زیر کاه مرو.
صائب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ بُ نَ)
غذای چرب و نرم، طعام و خوراک پرروغن و پخته، کنایه از غذای مطبوع و لذیذ. خوراک خوردنی و دوست داشتنی. غذائی باب طبع. طعام لذیذ و گوارا:
وز بهر خز و بز و خورشهای چرب و نرم
گاهی به بحر رومی و گاهی به کوه غور.
ناصرخسرو.
- زبان چرب و نرم، زبانی که سخن مطبوع و دلپذیر گوید. متملق و چاپلوس. رجوع به چرب و نرمی شود.
- سخن چرب و نرم، گفتاری نرم و دلنشین و رام کننده
لغت نامه دهخدا
(چَ نَ)
نرمی و ملایمت و حلم و نرمدلی، نزاکت و لطافت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا